فهرست
مندرجات
بخش اول
فصل اول : پيرامون تحقيق
فصل دوم : پيشينه تحقيق
فصل سوم : نوع و روش تحقيق
فصل چهارم : ارسباران
فصل پنجم : عشاير
فصل ششم : نظامهاي معيشتي و هنري
بخش دوم
فصل اول : تهيه خامه
فصل دوم : گليم بافي
فصل سوم : قالي بافي
فصل چهارم : جاجيم بافي
فصل پنجم : ورني بافي
فصل ششم : فراوردههاي جاجيم و فرش و ورني و قالي
فصل هفتم : ساير صنايع دستي
فصل هشتم : نتيجه گيري
مقدمه :
صنايع دستي به عنوان زير مجموعه اي وسيع از هنرهاي سنتي ايران، از
گذشتههاي دور تا به امروز جايگاه ويژه و والايي در فرهنگ بومي معنوي و در
گستره هنر مقدس سرزمينمان داشته است .
صنايع دستي يك مكانيسم عالي تفكر است كه در حيطه آن اهدافي معين به قصد
تداوم معيشت در زندگي اقتصادي و نيز رشد و توسعه فرهنگ و دانش ملي و در
نتيجه پس از برآورده شدن نيازهاي بشري موجب تكامل و تعالي جامعه ميشود در
چهارچوب اين انديشههاي عالمانه گروههاي انساني پويا شده و ركود و
ايستاييها كه موجب رخوت و خمودي عقل آنان ميشود از بين ميرود و در نتيجه
انسانهايي با ويژگيهاي جديد در جامعه نوين نمودار ميگردند .ديناميك و
پويايي جسم در جامعه تحول به وجود آورده و آن طور كه خواست بشر است فرهنگ و
اقتصاد پا به پاي يكديگر پيش ميرود .
هنر يك مسله مادي نيست كه از كسي بگيرد يا به كسي بدهد و هنرمندي يك كار
ساده و بي مايه نمي باشد بلكه هنرها يادگارهاي بسيار قديمي و ره آورد و
ارمغاني است از انديشههاي دور و دراز ملتها .
مي توان گفت كه صنايع دستي گزارشي از هويت افراد و در جمع آنها هويت مجموعه
يك قوم و قبيله و در نهايت يك ملت است .بررسي اين امر نياز به دقت و پي
جويي دارد به اختصار ميتوان گفت كه صنعت دستي هر قوم، گوشه اي از هويت يك
قوم را در گذشته تاريخي اش بيان ميكند . و در حضورش در دوران معاصر حلقه
واسطه و رابطه بين هويت گذشته و هويت كنوني اين قوم و عرضه هويت گذشته قوم
يا تاريخ وي به اقوام ديگر است و در نتيجه يكي از عوامل اصلي . اساسي معرفي
اقوام به يكديگر و نشان دادن عواطف و احساسات آنها با ظرافتها و دقتها .
لطفها ـ صفاها ـ مهرها و محبت هايي است كه در يك قوم وجود داشته است .
جوامع مختلف با معيارهاي متفاوت سنجيده ميشود كه يكي از آنها بازده صنعت و
هنر آنها است تا آنجا كه بعضيها، جوامع صنعتي را متمدن تر از ديگران
ميپندارند زيرا معتقدند كه اين گروه خلاقيت داشته و توليدات آنها با كيفيت
مطلوب عرضه ميشود .
از آنجا كه نوع معيشت كشورهاي مختلف و جوامع گوناگون، متفاوت بوده و ارتباط
مستقيم با كار و فعاليت افراد آن جامعه دارد . بنابراين بايد ديد كه قدرت
تفكر و خلاقيت و پيامدهاي آن چه نقشي بر صنعتي شدن آن جامعه دارد . نكته
مهم ديگر كه در اين زمينه قابل توجه و تامل است اين است كه چرا اقوامي در
صنايع در مرحله عالي و پيشرفته قرار داشته و حتي مخترع ماشينهاي نخستين
بوده اند كه ماشينهاي بعدي با توجه به مكانيسم آنها ساخته شده است در كنار
صنعت ماشيني آن طور كه بايد شايد پيشرفت نكرده اند بررسي اين امر و يافتن
علل و جهات آن را از لحاظ فرهنگي مهم است و شايد در كار توسعه صنعتي اين
قبيل كشورها نيز مفيد باشد . دستبافتها بخش گسترده اي از هنر سنتي مردم
ايران زمين را تشكيل ميدهد و چون هر گوشه اي از اين هنر ريشه در ژرفاي
تاريخ و تفكر و ذوق و زيباي شناختي دارد تحقيق مفصل و اساسي در آن مستلزم
تلاش دسته جمعي محققان و هنرپژوهان است .
از آنجا كه علي رغم فراز و فرودهاي در دستبافي ايران دستبافتهاي از جمله
قالي بافي و ورني بافي هنوز هم بخش مهمي از صنايع دستي كشور را تشكيل
ميدهند . با اين همه آنچه مرا با بضاعت اندكم به بررسي كوتاه و نظري هنر و
دستبافتهاي سنتي ترغيب كرده است . علاقمندي بسيار به دانستن بخشي از فرهنگي
است كه به شايستگي ما را در جهان متمايز و مستثني گردانيده است لذا اين
جانب با ديدن دستبافتها و كارهاي هنري مردم ارسباران[1]
كه نمونه كاملي از هنر ايراني است و نيز علاقه اي كه نسبت به هنر و صنايع
دستي داشتم و تشويق و راهنمايي استادان گراميم جناب آقاي دكتر محمد صادق
فربد و جناب آقاي دكتر اصغر عسگري خانقاه لذا تصميم گرفتم پايان نامه ام را
صنايع دستي ارسباران انتخاب نمايم و از اين طريق دانشجويان را در مسير كار
هنر مردم ارسباران قرار دهم، باشد كه اين گذر شتابانه فتح بابي براي
جويندگان و محققان آتي گردد .
پيشگفتار
با توجه به تحولات نوين فرهنگي در جامعه امروز نياز ايرانيان بويژه جوانان
تيز بين وپرسشگر به بررسيهاي جديدي علمي و پربار دربارة تاريخ پرفراز و
نشيب ايران زمين و ديانت و فرهنگ و تمدن آن بيش از گذشته نمودار شده است .
صنايع دستي تجلي گاه بخش قابل ملاحظه اي از هنر و خلاقيت اقوامي است كه با
اين صنايع سر و كار دارند . در گروههاي چند گانه صنايع دستي كه از دير باز
در كشورهاي مختلف وجود داشته است هنوز هم وجود دارد و در ايران و در
كشورهاي آسيايي و اسلامي از تنوع قابل ملاحظه اي برخوردار است .
تنوع در اين صنايع در هر كشور يا پهنة جغرافيايي معين، ميزان كمال، دقت،
ظرافت و نيز پاسخگوي جزئي يا كلي آنها به نيازها، نشان ميدهد كه مردم آن
كشور يا ساكنان پهنه جغرافيايي مورد نظر از لحاظ خلاقيت و تكنيك در چه
مرحله اي قرار داشته اند .
نگاهي گذرا به تعداد رشتهها و توجه به تنوع صنايع دستي از دير باز براي
رفع احتياجات انسان پديد آمده و رشد و تكامل يافته است .
قابل انكار نيست كه تنوع در كار دست به همان اندازه ارزشمند و دلپذير است
كه يكنواختي در ساختههاي ماشيني خسته كننده و ملال آور . و براي همين دست
بافتهاي روستايي و آنهايي كه با طرح ذهني بافته ميشود هيچ وقت عين هم
نيستند، بلكه متنوع هستند . در جوامع عشايري، روستايي كه هنوز صنعتي نشده
است كارهاي دستي كه جزء فعاليتهاي روزانه آنهاست هم به عنوان منبع درآمد و
هم پر كردن بخشي از اوقات فراغت است، اين مردم با ساده ترين وسايل اوليه و
در محيطي آرام ضمن اينكه ذهن و انديشه خود را پرورش ميدهند برنامه ريزي
مختصري هم براي تامين مايحتاج خود در نظر دارند مردم عشاير كه هنري خود را
از يك محدوده و الگوي خاص خارج كرده و به دلخواه در آن تغيير به وجود
ميآورند و در زمان معين مكاني خاص آنچه را كه دوست دارند برنامه ريزي
ميكنند زيرا وابستگي سازماني ندارند به آنچه كه انجام ميدهند ايمان
دارند آنها طبيعت را آنچنان كه هست در دستبافتههاي خود نمي آورند بلكه به
آن صورتي كه دلشان ميخواهد تغيير و تحول در آن ميدهند پس دستبافته تركيبي
از امال و آرزوها و عقايد هنرمندان است . با توجه به اين كه اين صنعت
ميتواند بخش قابل ملاحظه اي از جمعيت جوياي كار را به كار مولد و مفيد و
با ارزش جذب كند مطالعه فني در خصوص بازدهي بيشتر اين صنايع ميتواند بخشي
از مشكل جمعيت جوياي كار را كه آمادگي آموختن اين قبيل حرف را دارند حل كند
با توجه به اهميتي كه اين قبيل صنايع در حال حاضر در بازارهاي دنيا خصوصا
كشورهاي كه داراي درآمد سرانه بالا هستند يافته است پيگيري اين امر و
سياستگذاري در اين زمينه ميتواند به ايجاد روشهاي بيانجامد كه براي اين
قبيل صنايع كه علي الاصول داراي ارزش افزوده قابل ملاحظه اي هستند بازارهاي
جهاني بيابد .
قالي بيش از همه فرآوردههاي هنري در جهان رواج يافته است بسا شهرت ايران
در اين زمينه به روزگاران كهن بر ميگردد و قالي ايران به يونان و سپس به
بيزانس و پس از آن در قرون وسطي به كشورهاي غربي صادر شده است . ( زكي،
محمد حسن، 1377-127 )
در حال حاضر بهترين بازار براي فرشهاي ايران اروپا و آمريكا است .
فرشهاي ابريشمي و ورنيهاي ابريشمي ارسباران از طريق تركيه به اروپا صادر
ميشود صنايع دستي در كشور ما ضمن اينكه يكي از ارقام مهم صادرات است در
تمامي جوامع جهاني طرفداران زياد دارد . زيرا تمدن چندين هزار ساله ما كه
شامل تاريخ و فكر و ذوق و ارزشها اعتقادات ماست در اين هنرها نهفته است با
پيش برد صنايع دستي در كشور ضمن روحيه خلاقيت را در جوانان به پيش ميبريم
حرمت سنتهاي اصيل خود را با نمونههاي عملكردي خويش حفظ مينمائيم .
نقش و سهم صنايع دستي در توسعه اقتصادي اجتماعي كشور به باور كارشناسان و
برنامه ريزان نه صرفا به جهت برايند اقتصادي آن بلكه بيشتر به لحاظ حفظ
ارزشها ـ اصالتها و خاستگاه فرهنگي هنري است كه ميبايست مورد توجه قرار
گيرد ضمن اينكه اشتغال بخش محوري و اساسي در صنايع دستي است و از اين زاويه
ميتوان به خوبي و بدرستي كار كردي در خور براي اين رشته از فعاليتها
اجتماعي قائل شد . از آنجا كه تعريف جامع و كاملي براي صنايع دستي نه تنها
در ايران بلكه در ساير كشورها وجود ندارد لذا دايره شمول آن در همه جا ثابت
نيست اصولا در جوامع گوناگون در رابطه با صنايع دستي دو برداشت وجود دارد
گروهي صنايع دستي را به عنوان عاملي موثر در اقتصاد پذيرفته اند ـ گروهي
ديگر آن را بخشي از امور فرهنگي ميدانند و بيشتر در قالب هنرهاي سنتي
ميپذيرند . شايد بتوان گفت صنايع دستي سفيران فرهنگي يك قوم و قبيله اند
كه هيچگاه از گزارش پيام خود دست نمي كشند و در هيچ زماني نيز به عنوان
عنصري نامطلوب مورد بغض و كينه قرار نمي گيرند . اين صنايع در قلمرو پهناور
ايران تنها به همت و كوششاستادكاران بي نام و نشان بوده كه هنوز فروزنده و
بالنده و زيبا باقي است . و بي گمان به مدد عشق فروتنانه و دلبستگي بي
پيرايه همين هاست كه خلاق و ماندگار براي هميشه در تاريخ باقي خواهد ماند
هنرمندان شگفتي آفرين بي ادعا در تمام طول تاريخ كهن اين سرزمين همواره
صادق ترين راويان و ناقلان فرهنگ و هنر اين مرز وبوم، آباد و اجداديشان
بوده اند . در اين پايان نامه از نظريه كار كرد گرايي و ساختگراي استفاده
شده است .
« كاركرد گرايي بر آن است كه هر كدام از عناصر يك فرهنگ داراي كاركرد ويژه
اي است كه در كنار هم نظام اجتماعي را حفظ ميكنند و ساختار يك جامعه به
واسطه عمل اين كاركردها معين ميشود » ( رنجبر، محمود 1380،80 )
بر اساس اين نظريه ساختگرايي كاركردگرايي داراي سه ويژگي است :
1ـ پديده اجتماعي چه كاركردي دارند .
2ـ چگونه جواب گويي نيازها و حل كننده مشكلات است .
3ـ و بالاخره اين پديده اجتماعي، چگونه به يكديگر ارتباط پيدا ميكنند .
(همان منبع 82 )
در اين پايان نامه سعي شده به تحولات زير پرداخته شود : 1ـ كاركرد هر كدام
در گذشته چه نيازي را جواب داده و در حال حاضر در چه وضعيتي قرار دارد . 2ـ
و كدام از اين صنايع دستي چه ارتباطي با همديگر و نيز چه ارتباطي با فرهنگ
و نحوه معيشت و موقعيت جغرافيايي و تاريخي دارد .
[1] - محقق اين پايان
نامه دوران كودكي و نوجواني را در منطقه ارسباران گذرانيده است.
پيرامون تحقيق :
صنايع دستي يكي از با ارزش و با اهميت ترين حوزة فعاليتهاي هنري و فني
مردم و يكي از بارزترين تجليات روح فرهنگي است تاريخ ـ فرهنگ هنر ـ صناعت ـ
فنون ـ حرف و معتقدات ـ سليقهها و ذوقها و وضعيت اقليمي و جغرافيايي ـ
خصوصيات شهري و روستايي ـ ايلي روحيات اقوام و طوايف و جنبههاي بسيار
زيادي از حيات مادي و معنوي فرهنگ در صنايع دستي متجلي ميباشد . بنابراين
معرفي درست صنايع دستي ارسباران ميتواند بخش عمده اي از فرهنگ آن منطقه
باشد چرا كه صنايع دستي همراه با مردم حضور داشته و يكي از شيوههاي درآمد
اهالي بوده و با تار و پود زندگي و فرهنگ مردم در آميخته است . همچون مخزني
انباشته از باورها ـ خاطرات ـ آداب و رسوم علائق است ميتوان ادعا نمود
مطالعه صنايع دستي ميتواند دريچه اي گسترده و روشن را به سوي شناخت فرهنگ
و رسوم مردم بگشايد و همين طور گامي موثر در ثبت و سپس حفظ سنت صنايع دستي
ميباشد كه خطراتي چون تسلط بازار و سليقههاي متفاوت خريدارانش ـ زندگي
شهر نشيني و توليدات ماشيني اش تمايل به مشاغل شهري در ميان جوانان ...
آنرا تهديد ميكند .
تعريف موضوع تحقيق :
صنايعدستي كه مترادف كلمه انگليسي ( HANDICRAFTS ORGANIZATION) ميباشد
گذارشگر صنعت و هنر نياكان و بيانگر هنر و ذوق مردم هر كشور است به ويژه
صنايع دستي در كليه كشورهايي كه از اين هنر صنعت برخودارند از نظر مواد
اوليه و نيروهاي انساني امكان توليد دارند نوعي فعاليت اقتصادي است كه منجر
به توليد كالاهاي جديد ميشود . آميختگي شديد اين فعاليتها با سختيها .
عادت و بينش سازندگان و همچنين تاثير محسوس محيط جغرافيايي در اين صنعت از
جمله مسائلي است كه باعث تمايز ان از فراوردههاي كارخانه اي ميشود زيرا
بر خلاف مصنوعات كاخانه اي كه در مقياس زياد توليد ميشود توليدات هر صنعت
گر از نظر طرح و شكل و اندازه از اشيا مشابه خود كاملا متمايز است و در
اكثر موارد مايه اي از فرهنگ سازندگان خود را به همراه دارد . اصطلاح صنايع
دستي از نظر لغوي مفهوم و واحد ثابتي نيست و هنوز تعريفي كه جامع و كامل و
مورد پذيرش همه كارشناسان و سازمانهاي مسئول در كشورهاي مختلف باشد وضع
نشده به عبارت ديگر صنايع دستي چه در بيان عادي و چه در اصطلاح فني داراي
مفاهيم متعدد است به اين معني كه گاهي اوقات حاكي از نحوه ساخت كالاست .
مثلاًدست ساز گاهي بازگو كننده ويژگي يك محصول دستي هنري و در مواردي نيز
حكايت از منطقه جغرافيايي توليد دارد . نظير صنايع دستي روستا .
در اين قسمت به چند تعريف از بزرگان اهل فن در مورد صنايع دستي ميپردازيم
. علي اكبر دهخدا در لغت نامه دهخدا در تعريف صنايع دستي مينويسد آنچه با
دست ساخته ميشود از پارچه ـ قالي ـ ساختههاي فلزي و غيره ـ مقابل صنايع
دستي ماشيني .
و در لغت نامه استاد محمد معين نيز تعريفي شبيه به تعريف بالا ذكر شده است
: صنايع دستي شامل صنعتهايي است كه دست در آن دخيل است . مانند پارچه بافي
و قالي بافي . حسن ياوري در كتاب كلياتي درباره صنايع دستي ايران صفحه 12
مينويسد صنايع دستي به آن رشته از صنايع اطلاق ميشود كه تمام يا قسمتي از
مراحل ساخت فراوردههاي آن با دست انجام گرفته و در چهار چوب فرهنگ و
بينشهاي فلسفي و ذوقي انسانهاي هر منطقه با توجه به ميراثهاي قومي آنان
ساخته و پرداخته ميشود اگر هنر را عينيت بخشيدن به يك احساس دروني كه
معمولا متاثر لز عوامل و پديده محيطي نيز باشد تعبير كنيم شايد نه تمام
بلكه قسمتي از واقعيت را بيان داشته ايم در حقيقت هنر چيزي جز واسطه يا
وسيله القاء احساسات باورها و خواستههاي هنرمند در رابطه با محيط او نمي
باشد كه عموما در قالب شعر ـ ترانه و اهنگ . تابلو نقاشي تنديس و اشياء
گوناگون تجلي پيدا ميكند .
صنايع دستي نيز تجسم همان احساسات باورها و خواستهها در قالب يك كالاي دست
ساخته ميباشد به اين ترتيب ملاحظه ميشود كه منبع تغذيه كننده هنر و صنايع
دستي يكي بود كه همانا خلاقيت و قوه ابتكار هنرمند و سازنده آن است . و از
آنجا كه صنايع دستي خود يك هنر است، هنر و صنايع دستي مكمل هم هستند كه
بدون هم معني ندارند
اهداف تحقيق :
1ـ هدف در مرحله اول ثبت و ضبط فرهنگ سنتي و اباء و اجداد و تعهدي است كه
در اين مورد احساس ميكنم .
2ـ شناخت جامعه اي است كه با توجه به پيشرفت سريع تكنولوژي كم كم صنايع
دستي را كنار ميگذارد و اتوماسيون جاي صنايع دستي را گرفته .
3ـ شناخت جامعه اي كه با وجود غني بودن از نظر صنايع در حاليكه ميتواند
خودكفايي را به دنبال داشته باشد . با وجود ارزشمند بودن اين صنايع مردم به
ديده تحقير به آن مينگرند .
4ـ تحليل و شناخت و بررسي تاثير فرهنگي صنايع دستي نزد جامعه مورد بررسي .
5 ـ باز شدن روزنه اي براي تحقيقات ديگر مردم شناسي در مورد ايلات و عشاير
و نيز صنايع دستي مردم منطقه ارسباران .
6 ـ شناسايي و توجه بيشتر به نقش صنايع دستي و شيوه زندگي .
7 ـ شناسايي تاثير متقابل معيشت و فرهنگ و محيط زيست و صنايع دستي .
8 ـ فقدان اطلاعات و پژوهشهاي مدون در مورد صنايع دستي ارسباران .
اهميت موضوع :
در سالهاي اخير به دليل افزايش مسافرتها و تبادل اطلاعات بين فرهنگها افراد
بسياري در سراسر جهان به اين نكته واقف شده اند كه تا چه حد شناخت فرهنگهاي
ديگر ضروري است . بسياري از مردم بر اين باورند كه اگر قرار است انسانها در
صلح و صفا با هم زندگي كنند بايد از ماهيت تفاوتهاي فرهنگي كه بر پايه
تفاوتهاي ژنتيكي و محيطي و نژادي قرار دارد و نيز از ريشههاي تاريخي
برخوردهاي ايدئولوژيكي امروزي شناخت بهتري داشته باشند اگر شناخت بين
فرهنگها بتواند موجب پيدائي تساهل و مدارا در بين مردم گردد. مردم شناسي
قادر خواهد بود بيشترين كمك را به ايجاد صلح در جهان بنمايد . ( محمود
رنجبر ـ مردم شناسي ـ 1380 ص 17 ) . و به قول ( لوي استراوس ) مردم شناسي
نامي فرانسه اهميت مطالعه اقوام ابتداي اشنا كردن ما است با ديارهاي متفاوت
با سرزمينهاي خودمان كه در ما شك انسان شناسي بوجود مياورد . بطوريكه با
مشاهده زندگي و اشناي با طرز فكر ساير ملل ديد وسيع تري و جهاني تري نسبت
به همه فرهنگها حتي تحول يافته ترين انها پيدا ميكنيم . و بدين سان بيم
مطلق انگاشتن مسائل نسبي از ميان خواهد رفت . ( طبيعي، حشمت اله، 1374 – 13
) .
ضرورت تحقيق :
امروزه صنايع دستي ارسباران دگرگون شده و رنگ باخته است ماشين وارد زندگي
مردم روستائيان و عشاير منطقه شده و حمل و نقل ساده تر شده و شترها جاي خود
را به كاميونها و وانتها داده اند و آلاچيق جاي خود را با چادر برزنتي عوض
كرده و خيلي از صنايع كه در حين كوچ استفاده ميشود .
مثل : خورجين ـ مفرش ـ نمكدان و … به ورطه فراموشي سپرده است
..............................
|